سازمان اطلاعات سپاه چگونه اموال بابک زنجانی را شناسایی کرد؟/ اموال بابک زنجانی در کدام کشورها پنهان شده بود؟/ استرداد اموال ملت ایران در دو فاز اطلاعاتی و عملیاتی
تاریخ انتشار: ۲ اسفند ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۸۰۲۹۲۱
این اموال در چند کشور مختلف از جمله ترکیه، امارات و تعدادی از کشورهای آسیای میانه و جنوب شرقی آسیا پخش شده بود که سربازان گمنام امام زمان (عج) توانستند آنها را شناسایی کنند.
سرویس سیاست مشرق- اوایل هفته جاری رئیس دستگاه قضا، از بازگردانده شدن اموال بانک زنجانی به ایران خبر داد. یک روز پس از آن فرزین رئیس کل بانک مرکزی در خبری تکمیلی اعلام کرد که بازگرداندن داراییهای ارزی ایران با کمک دستگاههای امنیتی صورت گرفته و پیگیری مستمر، شناسایی و انتقال اموال بابک زنجانی یک پروسه بزرگ را طی کرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اما داراییهای ارزی زنجانی چگونه به ایران بازپس گردید و مسیر شناسایی و انتقال آن چگونه بوده است؟ پرونده بابک زنجانی و عناوین اتهامی آن مدتها در صدر اخبار قرار داشته و بسیاری از مردم منتظر بودند که بدانند که عاقبت این اخلالگر نظام اقتصادی کشور چه خواهد شد.
زنجانی جوانی پولدار که انتشار عکسهایش در کنار اکبر هاشمی رفسنجانی، حسن روحانی و برخی سیاستمداران دیگر او را به صدر اخبار آورده و یک شبه از او یک سلبریتی ساخته بود. همین موضوع باعث شد خبر دستگیری زنجانی مثل بمب در شهر ترکیده و تصاویر زنجانی با لباسی زندانی در شهر دست به دست میشد.
آن روزها کسی دوست نداشت مسئولیت اقدامات بابک زنجانی را برعهده گرفته و زنجانی میان گروههای سیاسی پاسکاری میشد، اکبر ترکان که مشاور اقتصادی دولت روحانی بود با دستگیری بابک زنجانی از سوی قوه قضائیه طی یادداشتی خواستار آن شده بود که عوامل پشت پرده بابک زنجانی نیز شناسایی و با آنها برخورد شود.
اکبر ترکان نوشته بود:
در ماجرای بابک زنجانی باید به دنبال افرادی که پشت سر وی بودند و موجب رشد چنین افرادی شدهاند، باشیم. باید پرسید که چرا ظرف چند سال یک فردی مانند زنجانی به چنین جایی رسید و چه کسانی اجازه رشد وی را دادند و چه شرایطی رشد این نوع افراد را فراهم کرد.
از سوی دیگر، رسانههای اصلاحطلب نیز یکی پس از دیگری دستگیری زنجانی را با آب و تاب پوشش داده و آن را مصداق ضدفساد بودن دولت روحانی جلوه داده و خواستار پیگیری عوامل پشت پرده و ریشههای شکلگیری حلقههایی بودند که باعث تولدی بابک زنجانی شده بود.
اما زنجانی در همان اولین جلسات دادگاه به حرف آمده و اعتراف کرد که جرقه میلیارد شدنش با استفاده از محمولههای میلیون دلاری ارز دولتی بود که رئیسکل اسبق بانک مرکزی در دولتهای هاشمی و خاتمی در اختیار او قرار میداده است تا در بازار آزاد بفروشد.
زنجانی در یکی از مصاحبههایش از زندان گفت که اولین محموله دلارهای دولتی که از مرحوم نوربخش گرفته و در بازار آزاد فروخته است، روزانه ۱۷ میلیون تومان برایش سود داشته و او با آن پولها در میرداماد، یک دفتر اداری خریده بود
بابک زنجانی ۳۰ شهریور سال ۹۲ میگوید:
زمانی که در تهران سرباز بودم، آقای هاشمیرفسنجانی برای بازدید به آنجا آمدند، گفتند تعدادی سرباز برای ریاستجمهوری، بانک مرکزی و جاهای مختلف انتخاب کنند. وقتی به عنوان سرباز به بانک مرکزی رفتم گفتند شما باید بهعنوان راننده، آقای نوربخش را جابهجا کنید. حدود ۵ ماه از سربازیام مانده بود. من در دفتر آقای نوربخش کار ثبت نامهها را انجام میدادم، بعد هم رانندگی آقای نوربخش را میکردم. بعد از خدمت ... آقای نوربخش ۴-۵ جا را انتخاب کرده بود و برای کنترل بازار به آنها دلار میداد تا در بازار پخش کنند. دلار ۳۰۰ تومان بود و همه میگفتند دلار میخواهد هزار تومان شود. مردم میرفتند شب تا صبح در صف بانکها میخوابیدند تا دلار بگیرند و در بازار بفروشند. آقای نوربخش به من گفت شما هم بیا در این مجموعههایی که دارند دلار تزریق میکنند و ۴ یا ۵ نفر بودند، کار کن. اولین روز ۱۷ میلیون دلار ارز در بازار توزیع کردم و اولین کارمزد من هم ۱۷ میلیون تومان (۲ دهه پیش) بود.
همین جمله باعث شد تا فولادگر نماینده اصفهان در مجلس طی یک نطق طوفانی اعلام کند که برخی بابک زنجانیها در دوره سازندگی متولد و در دوره اصلاحات رشد کردند.
پای بیبیسی فارسی هم به میان آمد!
یکی از شگردهای بابک زنجانی تغییر در وضعیت حوالهها بود، به عنوان مثال زنجانی محموله نفتی به ارزش بالغ بر دو میلیارد دلار شامل ۱۲ نفتکش را از وزارت نفت تحویل گرفته و در ازای آن آل. سی یا ضمانتامه بانکی پرداخته میکرد او این محموله نفت را به قیمت ۱۰۶ دلار میفروشد درحالی که قیمت روز نفت، ۱۱۰ دلار بوده است و پول آن را نیز به وزارت نفت پرداخت نمیکند.
اما مسئولان وزارت نفت وقتی برای وصول آل. سیها اقدام میکنند پی میبرند که بانک صادرکننده این ضمانتنامهها، بانکی واقع در جزایر مالزی و متعلق به بابک زنجانی است و امکان پرداخت ضمانتها را که صدها برابر ارزش خود بانک است، ندارد.
زنجانی به مسئولان وزارت نفت وعده تسویه میدهد اما عنوان میکند نفتی را که قیمت آن ۱۱۰ دلار بوده، ۹۰ دلار فروخته است که زیان هنگفتی به حساب میآید. به نوشتهٔ بازتابامروز، این مبلغ با احتساب قیمت دلار سه هزار تومانی معادل ۹۰۰ میلیارد تومان و با محاسبه دلار ۴۰۰۰ تومانی یک میلیاردو دویست میلیون تومان است.
با بالا گرفتن افشاگریها علیه بابک زنجانی، او در اسفندماه ۱۳۹۱ با شبکه فارسی بیبیسی مصاحبه میکند و میگوید که درپی قرار گرفتن نامش در فهرست تحریمهای اتحادیه اروپا تصمیم میگیرد که بخشی از سرمایه خود در خارج کشور، معادل پنج میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلار را با خرید حدود ۱۱۷ شرکت سازمان تأمین اجتماعی، به ایران منتقل کند!
این گزارشها در حالی در آخرین ماههای سال ۱۳۹۱ منتشر شد که نام بابک زنجانی در آذرماه همان سال در فهرست تحریمهای اتحادیه اروپا قرار گفته بود.
تشکیل پرونده علیه بابک زنجانی
اوایل تابستان سال ۹۲، گزارشهای متعددی دربارهٔ فساد بابک زنجانی منتشر شد. در این میان، به ویژه موضوع محمولههای نفتی و خرید شرکتهای شستا توجه زیادی را به خود جلب کرد.
در آشکارترین موضعگیریها، بیژن زنگنه، ۱۹ شهریور ۱۳۹۲ اعلام کرد که بابک زنجانی بیش از دو میلیارد دلار به خزانه دولت بدهکار است که حاصل فروش نفت بوده است. بابک زنجانی اما این ادعا را رد کرد و گفت که فقط به افتتاح حساب برای یکی از شرکتهای وابسته به وزارت نفت در بانکی در مالزی کمک کرده است. او مدتی بعد گفت که به دلیل تحریم نتوانسته مأموریت خود را مبنی بر دور زدن تحریمها انجام دهد!
در آذرماه ۱۳۹۳، کمیسیون انرژی مجلس از دیدار و گفتوگو با بابک زنجانی برای حل مساله نفت خبر داد. در همین رابطه، حبیب آقاجری، عضو کمیسیون انرژی مجلس گفت که چندین جلسه با حضور مسئولان وزارت نفت و بابک زنجانی در مورد اختلافهای پیش آمده در خصوص فروش نفت و بدهی زنجانی به وزارت نفت برگزار شده، اما نتایج نهایی حاصل نشده است.
پس از آن، وبسایت الف، خبر داد که گزارش ۷۰۰ صفحهای از معاملات نفتی میان وزارت نفت و بابک زنجانی به مجلس ارسال شده است. با این همه بابک زنجانی در مصاحبههای خود بارها تاکید کرد که مدرکی برای اثبات اتهاماتش وجود ندارد. او تاکید کرده که محمولههای نفتی را در شرایطی که «بسیار حساس و خطرناک بود و چشم دشمنان دنبال جلوگیری از این کار بود»، با موفقیت به مقصد رسانده است.
به گفتهٔ زنجانی، او به منظور فروش محمولههای نفتی و با توجه به نیاز مالی شرکت هنگکنگی، مبلغ ۲۴۰ میلیون دلار و یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون یورو وام در اختیار این شرکت قرار داده تا مشکلاتش حل شود و از محل نقدینگی آل. سیها، بازپرداخت انجام شود. مدتی بعد خبرگزاری فارس در گزارشی نوشت که اصلاحطلبان و مقامات وابسته به دولت روحانی، بابک زنجانی را بهانه کردهاند تا تخلفات شرکتهای وابسته به شرکت ملی نفت و گاز ایران و پرونده بدهیها به خزانه دولت را مخفی کنند.
خبرگزاری فارس به نقل از زنجانی نوشت:
زنجانی خود میگوید ۱۷ میلیارد دلار از پول نفت ایران را بازگردانده است و پس از ورود بعضاً رسانههای متصل به برخی نهادهای خاص به مسئله فروش نفت توسط او، لو رفته و مورد تحریم قرار گرفته و کمتر از دو میلیارد دلار از پول نفت ایران در حسابهایش بلوکه شده است.
در بحبوحهٔ خبرهای داغ در رد و تأیید بابک زنجانی در رسانههای ایران و درپی درخواست نمایندگان مجلس از سران سه قوه برای برخورد با فساد مالی بابک زنجانی، غلامحسین محسنیاژهای، دادستان کل کشور، نهم دیماه ۱۳۹۲ خبر داد که بابک زنجانی با توجه به مسائل و اتهامات وارده در هفتههای اخیر از سوی مراجع قضایی بازداشت شده است.
برگزاری دادگاه زنجانی چگونه بود؟
اولین جلسه دادگاه بابک زنجانی، ۱۱ مهرماه ۱۳۹۴ به صورت علنی و به ریاست قاضی صلواتی در دادگاه انقلاب تهران برگزار شد. براساس کیفرخواست، سه نفر به عنوان متهم معرفی شدند.
حکم بابک زنجانی و دو متهم دیگر، پس از برگزاری ۲۶ جلسه، ۱۶ اسفند ۱۳۹۴ اعلام شد که براساس آن، هر سه متهم به اعدام محکوم شدند. آنها همچنین به رد مال شاکی و شرکت ملی نفت ایران و جزای نقدی معادل یک چهارم پولشویی انجامشده، محکوم شدند. از این سه متهم نهایتاً حکم اعدام بابک زنجانی در دیوان عالی کشور قطعی شد و دو متهم دیگر به ۲۰ سال حبس محکوم شدند.
غلامحسین محسنی اژهای، سخنگوی قوه قضائیه پیش از برگزاری دادگاه اعلام کرد که این پرونده ۲۰۹ جلد است و قرار مجرمیت در چهارهزار صفحه صادر شده است.
در کیفرخواست پرونده که در جلسات دادگاه قرائت شد، آمده است که قرار بازداشت متهمان ۲۷ دی ماه ۱۳۹۲ در شعبه ۶ دادسرای کارکنان دولت برای بابک زنجانی، حمید فلاح و مهدی شمس انجام شد و پرونده در اوایل سال ۱۳۹۳ ازسوی شورای عالی مبارزه با پولشویی مفتوح شد و وزارت نفت نیز در تاریخ ۲۸ آبان ۱۳۹۳ شکایت کرد.
نجفی، نماینده دادستان در اولین جلسه دادگاه گفت که بابک زنجانی ۱۱ شرکت نفتی ثبت کرده و در کشورهای عراق، ترکیه، تاجیکستان و مالزی هم به فعالیتهای پولی و بانکی پرداخته است که یکی از مهمترین شرکتهای نفتی، شرکتی در عراق بوده که بابک زنجانی ۴۹ درصد سهام را از آن خود داشته است.
در کیفرخواست همچنین آمده بود که بابک زنجانی شرکت کُنت را با ۱۰ میلیون یورو و شرکت دیگر را با چهار میلیون یورو سرمایهگذاری کرد و برای اینکه بتواند از یک بانک ایرانی هم بهره ببرد، ۶۰ درصد سهام این شرکت را طی قراردادی با مدیرعامل وقت بانک ملت به مبلغ ۹۰ میلیون یورو واگذار کرد و بانک ملت بعد از یکسال دوباره همان سهام را به مبلغ ۱۶۰ میلیون یورو به بانک زنجانی فروخت!
در جلسه دوم دادگاه که باقی متن کیفرخواست قرائت شد، گفته شد که فعالیت بابک زنجانی در سالهای ۱۳۹۲-۱۳۹۱ «دوره انفجار در نقدینگی سرمایه» بوده است، در کیفرخواست همچنین آمده است که بابک زنجانی از طریق فردی برای خرید نفتی معرفی شده است و از بانک مرکزی مبلغ ۱۵ میلیون یورو وام به منظور توسعه میادین مشترک نفتی بین ایران و قطر گرفته است.
براساس کیفرخواست، اکثر قریب به اتفاق عملکرد متقلبانه زنجانی در معاملات از شرکت اچ. کی (HK) در بستر نخستین بانک سرمایهگذاری اسلامی (افآیآیبی) و شرکت کنت صورت گرفته است.
در بخش دیگری از کیفرخواست، جزئیات معامله نفتی توضیح داده شده است که بابک زنجانی محمولههایی از جمله دو میلیون بشکه نفت خام، ۱۰۶ هزار تن نفت کوره، ۳۰۰ هزار تن نفت کوره، ۹۰۰ هزار تن نفت کوره، ۶۰۰ هزار تن نفت کوره، ۲۵۰ هزار تن معیانات گازی و همچنین ۱۲۰ هزار تن معیانات گازی (در مجموع ۱۱ محموله) از شرکت اچ. کی گرفته است و مبلغ اعتبارات اسنادی گشایش یافته به ارزش دو میلیارد و ۶۱۶ میلیون دلار آمریکا است. در جلسات دادگاه همچنین بارها تاکید شد که بسیار از فعالیتها و اقدامات بابک زنجانی «کاملاً صوری» بوده است.
براساس متن کیفرخواست که در دادگاه قرائت شد، متهم ردیف اول پرونده مکلف بود دو میلیارد و ۷۰۰ یورو به پیمانکاران پرداخت کند، اما ۱۶۰ میلیون یورو پرداخت کرده و مابقی را صرف امور شخصی کرده است.
نماینده دادستان در دادگاه گفت که بابک زنجانی، تحریم را علت عدم پرداخت مابقی بدهیاش عنوان کرده اما اظهارات متهم در این راستا کاملاً بیاساس است. به گفتهٔ نماینده دادستان، متهم با این استدلال چندین ماه مدیران شرکت اچ. کی، نیکو، وزارت نفت، مدیران بانک مرکزی، نمایندگان مجلس، سازمان بازرسی، وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه را در خصوص استرداد و واریز مبلغ به حساب اچ. کی و بانک مرکزی درگیر کرده بود.
در دوازهمین جلسه دادگاه، قاضی صلواتی بابک زنجانی اعلام کرد که بابک زنجانی بابت تسویه صوری بدهی خود، دو میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان به مسئول حقوقی سابق شرکت نفت رشوه پرداخت کرده است. قاضی صلواتی توضیح داد که شرکت نفت در سال ۱۳۹۲، ملک ایرانزمین (از پروژههای متعلق به بابک زنجانی) را به ارزش ۷۰۳ میلیارد تومان از بابک زنجانی خریده و در همان روز به قیمت هشت هزار میلیاردتومان به او فروخته است تا بدهیاش به صورت صوری تسویه شود.
فعالیت در سینما و ورزش و بازی با سلبریتیها
بابک زنجانی در عرضه سینما و ورزش حضور فعالی داشت. او با تأسیس شرکت سورینتفیلم و باشگاه راهآهن سورینت وارد این دو عرصه شد.
در وبسایت بابک زنجانی درباره سورینتفیلم آمده بود که این شرکت یکی از شرکتهای زیرمجموعه هلدینگ سورینت است و دارای مجهزترین تجهیزات و امکانات تولید فیلم است. سورینتفیلم سرمایهگذار سه فیلم بوده است که عبارتاند از: ۱. فیلم هیچ کجا، هیچ کس به کارگردانی ابراهیم شیبانی ۲. سیزده به کارگردانی هومن سیدی ۳. نقش نگار به کارگردانی علی عطشانی
بابک زنجانی دربارهٔ فعالیتهایش در سینما گفته است:
دوربینهایی را که به دلیل تحریم نمیتوانستند وارد ایران شوند خریداری کردیم، در بخش صدابرداری و تدوین هم سیستمهای جدیدی وارد کردیم
محمود دینی، بازیگر و مدیر شرکت یاسینفیلم در گفتوگو با روزنامه شرق در سال ۱۳۹۵ دربارهٔ همکاری خود با بابک زنجانی گفت: قرار بود در سال ۱۰ فیلم سینمایی تولید کنیم و قطعاً همه در جریان هستند که در این مدت سه پروژه سینمایی ساخته شد، به ۱۷ فیلم سینمایی برای ساخت کمک شد و تجهیزات فنی بالغ بر پنج هزار میلیارد در اختیار پروژهها گذاشته شد!
رد پای بابک زنجانی در ورزش بهویژه فوتبال نیز دیده میشود. تصاویر او در کنار مدیران ورزشی در باشگاه پرسپولیس و علی دایی، بازیکن و مربی سرشناس در رسانههای ایران منتشر شده است.
پس از بازداشت زنجانی، امیرعباس سلطانی، نماینده مجلس در این باره گفت که تخلفهایی از حضور بابک زنجانی در ورزش گزارش شده. البته زنجانی مثل همیشه تنها نبوده و از حمایت برخی بهرهمند شده که قصد نداریم تا پایان کار، اسامی و جزییات بیشتری بگوییم چرا که احتمال از بین رفتن برخی اسناد دیگر وجود دارد.
شرکتهای بابک زنجانی و سرنوشت آنها
بابک زنجانی بارها خود را فردی معرفی کرده که علاوه بر حفاظت از منافع و منابع ملی در خارج از مرزها، در کشور نیز به اشتغالزایی دست زده است. به گفتهٔ او، «حدود ۱۷ هزار نفر» در شرکتهای متعلق به او کار میکردند و ماهانه «میلیاردها تومان» حقوق پرداخت میکرده است. شرکت هلدینگ توسعه سورینت قشم معروفترین شرکت متعلق به بابک زنجانی است که گردش مالی آن «میلیاردی» عنوان شده است.
از زمان بازداشت بابک زنجانی، رقم بدهی او به وزارت نفت و دولت محل اختلاف بوده است که به نظر میرسد اختلاف در محاسبه اصل و سود بدهی باشد.
بیژن زنگنه، وزیر نفت دولت روحانی، آبانماه ۱۳۹۵ اعلام کرد که تاکنون حدود دو هزار میلیارد تومان از بدهی بابک زنجانی به وزارت نفت عودت داده شده است، او طلب وزارت نفت از بابک زنجانی را «بیش از ۳.۵ میلیارد دلار با سود پول» اعلام کرد بود.
البته در مقابل اما زهره رضایی، مشاور حقوقی زنجانی در امور بینالملل، شهریورماه ۱۳۹۶ تاکید کرد که رقم بدهی زنجانی کاملاً شفاف در دادنامه قطعی صادره از دیوان عالی کشور آمده است و طرفین باید به آن تمکین کنند.
با این حال، بیژن زنگنه دو سال بعد، در تیرماه ۱۳۹۸ بار دیگر یادآور شد که «اصل پول نفت دو میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار» بوده اما «با محاسبه بهره» رقم بدهی بیشتر از اینها میشود.
بیژن زنگنه چند ماه بعد، در آذرماه ۱۳۹۸ حرف خود را تغییر داد و به جای سود پول گفت که «اصل بدهی بابک زنجانی بالای دو میلیارد و ۱۰۰ میلیون دلار است که با لحاظ بدهیهای فرعی رقم بدهیها بسیار بالاتر میرود». او همچنین تاکید کرد که «فقط ۶۰۰ میلیون دلار آن هم در ابتدای بازداشت پرداخت شد» و مبلغ دیگری به دست وزارتخانه نفت نرسیده است.
براساس گزارشها، بخشی از اموال بابک زنجانی به منظور تسویه بدهی به وزارت نفت منتقل شده است. در همین رابطه، سخنگوی قوه قضائیه هشتم تیرماه سال ۱۳۹۹ اعلام کرد که نزدیک به سه هزار میلیارد تومان از اموال بابک زنجانی به وزارت نفت تحویل داده شده است.
حکم اعدام بابک زنجانی آذرماه ۱۳۹۵ تأیید شد، احمد مرتضوی مقدم، رئیس وقت دیوان عالی کشور ۲۵ تیرماه ۱۴۰۰ در یک برنامه تلویزیونی گفت که حکم اعدام بابک زنجانی قطعی است ولی ممکن است همکاری کند و مورد تخفیف قرار گیرد.
یک روز پس از آن، رسول کوهپایهزاده، وکیل بابک زنجانی به ایلنا گفت که با توجه به اقداماتی که انجام گرفته چنانچه وجوه مربوطه مسترد شود، قطعاً موکل مشمول عفو و بخشودگی خواهد شد و همه باید در مقابل قانون و آرا قطعی مراجع ذیصلاح قضایی، تمکین کنیم.
نقش اطلاعات سپاه در شناسایی اموال زنجانی
با وجود آنکه زنجانی و وکلایش گاه و بیگاه به این موضوع اشاره میکردند که اموال خود را به صندوق دولت بازپس خواهند داد اما هیچگاه به صورت عملی قدمی در این مسیر برنداشتند، این موضوع باعث شد تا تیمی تخصصی در سازمان اطلاعات سپاه با تلاشهای خاموش در چند فاز جداگانه و تخصصی به آنالیز عملکرد زنجانی پرداخته و با ردزنیهای فنی به کشف اموال زنجانی بپردازند.
این اموال در چند کشور مختلف از جمله ترکیه، امارات و تعدادی از کشورهای آسیای میانه و جنوب شرقی آسیا پخش شده بود که سربازان گمنام امام زمان (عج) توانستند آنها را شناسایی و با کمک دستگاه قضایی استرداد کنند.
از جمله نکات مهم در این اقدام آن بود که کلیه مسیرهای پنهانسازی بابک زنجانی کشف گردیده است، این عملیات برون مرزی با اقدامات هوشمند صورت گرفته و سازمان اطلاعات سپاه از تمامی ظرفیتهای تکنیکی، دیپلماتیک و شناو خود استفاده کرده است، این اقدام آنچنان با طرافت بالا صورت گرفته که بابک زنجانی پس از شنیدن این خبر در زندان از آن متعجب گردیده است! این شخص با وجود آنکه در بخشهایی از این عملیات همکاریهایی داشته اما گمان نمیکرد که اطلاعات سپاه با رصد نقطهای بتواند بخشهای غیرگزارش شده را نیز شناسایی و استرداد کند.
در حالیکه رسانههای ضدانقلاب در آستانه انتخابات آتش توپخانه خود را برای ایجاد فضای ناامید کننده به کار بردهاند، اقدام سازمان اطلاعات سپاه توانست با احقاق حق ملت ایران بخشی از این فضاسازی رسانهای را خنثی سازد.
پروسه کشف و شناسایی از یک سو و باز پسگیری آنها و انتقال آنها به داخل ایران به صورت ارزی بیشک علاوه بر فلج سازی راهبردهای ترکیبی دشمن توانست ویترین جنگ ادراکی را نیز تغییر داد.
منبع: مشرق
کلیدواژه: تحلیل روز طوفان الاقصی قیمت تاجیکستان بانک مرکزی سید محمد خاتمی سازمان اطلاعات سپاه اکبر ترکان اکبر هاشمی رفسنجانی حسن روحانی غلامحسین محسنی اژه ای محمود دینی قوه قضاییه باشگاه پرسپولیس بابک زنجانی خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت سازمان اطلاعات سپاه اموال بابک زنجانی هزار تن نفت کوره بابک زنجانی بابک زنجانی بابک زنجانی بابک زنجانی بابک زنجانی میلیارد تومان میلیون یورو هزار میلیارد میلیارد دلار میلیون تومان وزارت نفت دو میلیارد میلیون دلار آقای نوربخش دولت روحانی وزارت نفت بانک مرکزی بیژن زنگنه رقم بدهی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۸۰۲۹۲۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عجیب ترین فرمانده جنگ ایران و عراق /جانشین سپاه خرمشهر و دوست نزدیک سردار سلیمانی را بیشتر بشناسید
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، احمد فروزنده از فعالین سیاسی و مبارزین علیه رژیم پهلوی، از فرماندهان سپاه خرمشهر در زمان فرماندهی شهید جهانآرا و شهید عبدالرضا موسوی و از یاران نزدیک به سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، به مناسبت سالروز شهادت سید عبدالرضا موسوی جانشین سپاه خرمشهر،در گفتگویی با جماران، به بیان خاطراتی از این همرزم شهیدش پرداخته است.
مشروح این گفتگو را در ادامه میخوانید؛
آقای فروزنده، از چه زمانی و چگونه شما با شهید سید عبدالرضا موسوی آشنا شدید؟
آقای عبدالرضا موسوی از برادران قبل از انقلاب بود. آشنایی ما نیز به قبل از پیروزی انقلاب اسلامی بر میگردد. فکر میکنم با ایشان در مسجد امام صادق(ع) خرمشهر در قبل از انقلاب با ایشان آشنا شدم. از مسجد امام صادق، مسجد آیت الله خاقانی بود. مسجد فعالی بود و هنوز اینگونه است. تمرکز نیروهای مذهبی – انقلابی در این مسجد بود.
حدوداً مربوط به چه سالی است؟
سال ۱۳۵۵ که بنده نیز در همان سال به زندان رفتم.
بازداشت توسط ساواک؟
بله. بازداشت تا سال ۵۷. دو سال و نیم زندان بودم. قبل از این موقع یعنی به سال ۵۳-۵۴ بر میگردد.
آیا شهید موسوی هم از مبارزین علیه رژیم پهلوی پیش از پیروزی انقلاب بودند؟
بله از قبل از انقلاب.
وابستگی سیاسی به جناح و یا گروهها و سازمانهای خاصی را داشتند؟
آن زمان حزب خاصی نبود. همین بچه های مذهبی که در داخل مسجد فعال بودند. داخل خرمشهر یک گروه سیاسی هم بود که به جایی وصل نبود؛ یعنی شورای مرکزی و یا نهاد بالا دست نداشتند. همگی مقلد حضرت امام بودند. همین. نه بیشتر از این. شکل کار به این صورت بود. اینگونه نبود که سازمان و تشکیلات باشه و به بالا وصل باشند.
اما سازمان مجاهدین (منافقین) نفرات زیادی را جذب کرده بود.
بله؛ اما بچههای خرمشهر به هیچ کدام از اینها وصل نبود چون شرایط اجتماعی خرمشهر جوری نبود که با آن جریانات وصل باشند. آن سازمانها اساساً دسترسی مناسبی نداشتند که بخواهند نیروهایی را در شهر دور افتادهای مثل خرمشهر شناسایی کنند. اینگونه نبود. هر کس در منطقه خودش فعالیت میکرد. شاید در دانشگاه کسی ارتباط داشته است. وقتی دوستان به دانشگاه رفتند این ارتباطات در دانشگاه برقرار شده باشد. آن هم نه باز با سازمان های معروف و بزرگ که نام بردید، از بچههای انقلابی که توی خود دانشگاه چمران اهواز، جندی شاپور بودند. آدم از شهرهای مختلف مثلاً از تبریز و تهران آمده بودند داخل دانشگاه، از قضاء سیاسی نیز هستند یکدیگر گروهی تشکیل میدهند برای برگزاری اعتصابات و فعالیتهای سیاسی.
ارتباط شما از چه زمانی با شهید موسوی مستمر شد؟
آقا محسن پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایشان را میشناخت؛ بعد از شهادت شهید جهان آرا لحظهای برای جانشینی ایشان درنگ نکردند و شهید موسوی را جایگزین کردند
از وقتی وارد سپاه شدیم؛ چون جنگ شکل گرفته بود. خانه و زندگی ما در معرض تهاجم دشمن بود و خانوادهها از خرمشهر بیرون رفته بودند. در این دوران همواره با هم بودیم. ایشان مدتی عضو شورا بود و بعد از شهادت جهان آرا به عنوان فرمانده سپاه خرمشهر منصوب شد و من هم به در واحد اطلاعات مشغول خدمت بودم.
شهید موسوی نیروی معروفی در خرمشهر بود. چون انسان شناخته شده، متدین و انقلابی بود و جزو نیروهای شناخته شده قبل از انقلاب بود؛ عضو شورای فرماندهی سپاه خرمشهر شد و سپس معاون و پس از شهادت جهان آرا، فرمانده سپاه شد. روال طبیعی اینطور بود. از جایی نفرستاده بودند او را که بیاید و پناهنده بشود. از بچههای خرمشهر بود که با بقیه سپاه را تشکیل دادند.
از نظر روال کاری، شهید موسوی جایگاه فرماندهی شپاه خرمشهر راپیدا کردند؛ همان که شهید جهان آرا فرماندهاش بود. شهید جهانآرا به دلیل ارتباطاتی که آن موقع داشت با خود آقا محسن بعد با محسن رفیق دوست، کسانی که در تهران کار فرماندهی سپاه را داشتند لذا فرد مطرح و جا افتادهای بود؛ عمدتاً آن هم به دلیل فعالیت سیاسی که قبل از انقلاب آنها با یکدیگر داشتند.
از مقطع جنگ شروع بکنیم؛ شهید موسوی تمام آن ۲ سالی که پس از جنگ در قید حیات بودند خود خرمشهر و در همان منطقه خرمشهر، آبادان فعالیت می کردند؟
درمورد شهید موسوی من اینگونه به یاد میآورم که ایشان دانشجو رشته طب بودند؛ همزمان در سپاه خرمشهر هم فعال بودند و عضو شورا بودند و پس از اینکه جنگ شد دانشگاه ها تعطیل شد، دانشگاه اهواز هم تعطیل شد- ایشان آمدند به طور کامل و تمام وقت در جبهه و جنگ و سپاه خرمشهر حضور داشتند. خود ما هم قبلاً آموزش و پرورش درس می دادیم.
ولی بعدها مامور به سپاه مامور شدیم اما ایشان عضو شورا فرماندهی سپاه خرمشهر بود و پس از اینکه شهید جهانآرا در آن حادثه سقوط هواپیما در کهریزک به شهادت رسید توافق شد،که ایشان فرمانده شوند و از آن به بعد ایشان فرمانده سپاه خرمشهر شد و مسیر جنگ و مسیر تعالی سپاه خرمشهر و توسعه وضعیت نیروهای سپاه و غیره در دستور کار همه بود، ایشان هم خب فرمانده بود و طبعاً به دنبال این بود که سپاه خرمشهر ظرفیت خود را افزایش دهد. علیرغم اینکه یک زمانی در خرمشهر فشنگ و گلوله و اسلحه و کلاش برای دفاع نبود، سپاه خرمشهر با درایت ایشان و با همکاری دیگران توانست توپ و خمپاره تهیه کند.
واحد ۱۰۶ داشته باشد؛ سپاه خرمشهر در دوره شهید جهانآرا و در دورهای که ایشان فرمانده بودند، هم ما واحد خمپاره انداز ۸۱ و ۱۲۰ در داخل خرمشهر داشتیم. واحد ۱۰۶ توپ هایی هستند که روی خودرو های جیپ سوار می شوند و معمولاً هم برای زدن ابزار و ادوات نظامی سنگین دشمن هست. کل پرسنل سپاه خرمشهر ۳۰۰ نفر هم نبود، اما ما نزدیک ۱۰-۱۲ تا ۱۰۶ داشتیم. این در عملیاتها مهم بود. معمولاً در عملیاتهایی که انجام میشد، نیروها واحد ۱۰۶ شان حرکت میکردند. این نتیجه درایت خود شهید جهان آرا و بعدش سردار موسوی و دیگر دوستانی که بودند بود.
علیرغم اینکه نیروهای سپاه خرمشهر به درگیریهای چریکی معروف بودند، اما به سرعت توانستد واحد های خمپاره انداز و ۱۰۶ را راه بیاندازند و توپخانه راه اندازی کنند.
همه این تجهیزات از ارتش عراق غنیمت گرفته شده بود؟
بله همگی غنیمتی بودند. توپ ۱۵۵ که یک توپ خیلی بزرگ است هر گلوله اش ۴۵ کیلو وزن خود گوله است.کارهای بسیار بزرگی در دوره ایشان انجام شد که بازدهاش در عملیات آزاد سازی خرمشهر وجود داشت که همه این ابزار و ادوات را به شکل یگانی، بچه های خرمشهر داشتند با فرماندهی، درواقع فرمانده ما، فرمانده سپاه خرمشهر آقای شهید جهان آرا و شهید موسوی بودند ولی یگانی که در آن زمان تشکیل شد، تیپ ۲۲ بدر آقای شهید موسوی اینجور اختیار کردند که خودش سمتی نداشته باشد و آقای عبدالله نورانی را فرمانده تعیین کرد ولی خودش در تمام کش و قوسیهای مربوط به جنگ و عملیات و محدوده عملیات و اجرای عملیات حضور فعال داشت. در تمام شناسایی ها سعی می کرد خودش حضور داشته باشد.
بعد از شهادت شهید جهانآرا؛ همین مسیر با شهید موسوی ادامه یافت؟
ابزار و امکاناتی که جمع آوری شد، مثل توپهای ۵۲ عراقی، توپهای ۱۵۵ ارتش، ۱۲۲ عراقی و ۱۳۰ خودمان. به وسیله اینها سپاه خرمشهر درست شد. اولین واحد ۱۰۶ و توپخانهای که توی سپاه راه افتاده سپاه خرمشهر به اتکای ابزار و ادوات مصادرهای و غنیمتی این کار را توانستند انجام دهند. برای ۳۰۰ نفر پرسنل ۱۶ قبضه سلاح سنگین داشتیم. در هر منطقهای؛ صحنه جنگ را تغییر میدادند. همگی این زحمات با درایت شهید موسوی و خود برادرانی که دست اندرکار بودند صورت گرفت.
آقای شهید موسوی بسیار باهوش بود. آن موقع جذب شدن برای پزشکی کار مشکلی بود مثل همین امروز؛ علاوه بر هوش سرشار، از صبر زیادی نیز برخوردار بود. ایشان ظرفیت و توانایی فکری خیلی خوبی داشت. انسان فهیمی بود. فرد مقتصدی بود با اسراف برخورد می کرد؛ هر کاری را با حداقل هزینه جمع میکرد.
یک ویژگی که ایشان داشت دوست نداشت خودش مطرح بشود. به دنبال این بود که کار با کیفیت بالا صورت بگیرد. لذا وقتی قرار بر این شد که برادران سپاه خرمشهر یگان تشکیل دهند و این یگان در آزادسازی خرمشهر ماموریتی را داشته باشد، ایشان هیچ مسئولیتی قبول نکرد. مسئولیتش را به آقای عبدالله نورانی داد و گفت شما فرمانده باش. با توجه به اینکه تقریباً همه از ایشان حرف شنوی داشتند، نکاتی که به ذهنشان میرسید را انجام میداد. آن موقع من خودم مسئول اطلاعات عملیات یگان بودم.
مثلاً شاید یک شب در میان، دو شب در میان ایشان در شناسایی هایی که ما انجام میدادیم حضور داشتند. یعنی خودش در میدان حضور و همراهی پیدا میکرد. یک فرد فرهیختهای بود که خودش برای خودش مهم نبود. تلاشش را گذاشته شده که پیکان حمله به مواضع دشمن خوب طراحی و اجرا بشود و در کیفیت خوبی انجام داد.
فرمودید خیلی از نیرو ها و یگان ها از ایشان حرف شنوی خیلی خوبی داشتند با توجه به اینکه اولین فرمانده سپاه خرمشهر شهید جهان آرا بودند با آن سابقه سیاسی و مبارزاتی و با توجه به کارهایی که در سپاه کردند، بعضاً در جاهای دیگه ای ازسپاه دیده میشود بعد از شهید شدن فرمانده لشکر یا فرمانده تیپ آن تیپ مثل قبل از فرمانده بعدی یا همدل نبود و ارتباط عاطفی را نداشت ولی در اینجا به نظر می رسد این روند ادامه داشته است. یعنی بعد از شهید جهان آرا، شهید موسوی این را ادامه دادند. این موضوع را چگونه می بینید؟
انتخاب درست؛ وقتی افراد درست انتخاب شوند هر کس در جای خودش و دقیقا درست بنشیند این اتفاقی است که رخ می دهد. اما اگر درست ننشیند، یک فردی بر اساس رابطه یا دوستی و رفاقت بیاید بنشیند و نقش در بین آن گروه تشکیلات نظامی نداشته باشد، به جای آنکه تبدیل به یک اتفاق خوب شود، تبدیل به یک اتفاق بد می شود. شهید موسوی بین بچه های خرمشهر محبوبیت داشت و از طرفی دیگر در دوره مبارزه با رژیم هم جزو افراد شاخصی بود که فعالیت میکرد. لذا ایشان مقبولیت عمومی در بین بچه های خرمشهر داشت.
چقدر به نظر کارشناسی و به نظر فرماندهان یگان خودش اعم از فرمانده گردان و گروهان اتکا می کردند؟
ایشان یک فرد تحصیلکرده و فهیم بود؛ در جریان آزاد سازی خرمشهر خودش مسئولیت به عهده نگرفت. این خیلی مهم بود. معمولاً باید اینگونه باشد که کسی که فرمانده سپاه خرمشهر است باید مثلاً فرمانده تیپ ۲۲ بدر میشد. ولی ایشان این کار را نکردند. گفت آقای نورانی شما بیا این کار را انجام بده. من در کنار شما هستم هر جا یگان با مشکل مواجه شد ورود خواهم کرد. در حساسترین موضوع قبل از هر عمیلاتی، شناسایی منطقه عملیات است و بر اساس همین شناسایی قبل عملیات طرح و مانور عملیات شکل میگیرد خودش در شناسایی حضور پیدا میکرد. با گروههای ۷-۸ نفره که برای شناسایی میرفتند؛ ایشان در گروه ها حضور داشت بدون اینکه بخواهد اعمال نظر کند. فرمانده تیم بود ولی ایشان همراه تیم بود.
یک نوع آموزش مدیریت و کنترل و مراقبت فردی فعالیت زیر مجموعه با حضور خودش اعمال می شد. و اگر جایی نیاز بود تذکری، راهکاری و پیشنهادی داده بشود، ایشان می داد و همه نیز قبول می کردند؛ چون فرماندهشان بود و همه او را قبول داشتند. خب آن موقع اینگونه نبود که بر اساس دستور عزل و نصب صورت بگیرد بخصوص که سپاه تازه راه افتاد بود. لذا با توجه به مقبولیت عمومی پیشنهاد شد که ایشان به جای شهید جان آرا فرمانده سپاه خرمشهر باشد.
آیا ایشان حساسیتی نسبت به جان افراد تحت فرماندهی خود داشتند؟ این موضوع چقدر برای ایشان مهم و حیاتی بود؟ بعضاً مطرح میشود که فرماندهان سپاه در این موارد کوتاهی داشتند!
اصلاً اساس اینکه ایشان می آمد شناسایی می کرد چه بود؟ وظیفه ای نداشت که زیاد کار شناسایی را انجام بدهد. این شناسایی برا ی چه انجام می شد؟ برای اینکه ما یگان را نیروهایی که داریم چگونه از خطر عبورشان بدیم که بتوانند بیشترین ضربه را به دشمن بزنند، دشمن را در یک جاهایی دور بزنند یا توی نیروهایش شکاف به وجود بیاورند. این اتفاق اگر بیافتد طبعاً تلفات نیروی انسانی ما پایین میآید. آن موقع که ما ابزار شناسایی مثل هواپیما بدون سرنشین نداشتیم. لذا بر اساس شناسایی ها و طرح مانور و طرح عملیات بررسیهای میدانی خود پرسنل بیشتر صورت میگرفت، نیرو های اطلاعات عملیات یا نیروهای میخواستند عمل بکنند.
در این حادثه ای که رخ داد با توجه به اینکه یگان ۲۲ بدر در حساسترین نقطه قرار بود عمل بشود، فرماندهان گردانها، معاونین گردانها؛ اینها همگی میرفتند منطقه تا ارزیابی داشته باشند ببینند هر کس از کجا و چگونه باید برود. لذا در جواب این فرمایش که شما میگویید آیا ایشان به جان افراد حساس بود یا نبود یا همینطور به خط دشمن یا نه؟ نه. به چه دلیل، به این دلیل که خودش حضور پیدا میکرد. مسیری که نیرو میخواهد برود و دشمن را دور بزند یا نقطهای که میخواهد به دشمن حمله بشود.
لذا حضور ایشان به دلیل بیکاری یا اشتیاق شخصی حضوری پیدا کردن در ماموریت ها نبود؛ بلکه برای پوشش این فرمایشی که جنابعالی می گویید حداکثر ضربه و حداقل تلفات را در برنامه کارمان داشته باشیم.
چگونه از شهادت شهید موسوی با خبر شدید؟
آن موقع که ایشان شهید شد – اینطور در یادم هست که - ما در مرحله ۱ عملیات آزادسازی بیتالمقدس را شروع کرده بودیم و رسیده بودیم به جاده. در مرحله دوم باید می رفتیم تا مرز. مرحله سوم از خطوط دفاعی که دشمن از شرق یعنی از رودخانه تا مرز به سمت شرق و جنوب کشیده بود باید مانور میدادیم. ایشان در مرحله اول فکر میکنم وسط بمباران هوایی و ایشان بر اساس بمباران هوایی شهید شد. تمام امعاء و احشاء ایشان بیرون ریخته بود. یعنی چنین اتفاقی برای ایشان افتاد. آن موقع که این اتفاق افتاد، همه سوگوار شدن؛ علاقه زیادی به فرمانده خودشان داشتند. در اوایل سپاه و در دوران جنگ اینگونه نبود که ابلاغی باشد. ایشان را براساس شناخت و مقبولیتی که در پرسنل داشت او را فرمانده سپاه گذاشتند.
لذا بر این اساس توی روحیه برادر ها تأثیر منفی داشت ولی ما هم راهی جز ادامه جنگ نداشتیم. بیایم به عزاداری و اینها برسیم چون همه باید داخل خطوط دفاعی میماندند تا از مواضعی که تصرف کردند، دفاع بکنند. از طرفی هم باید می رفتیم پیش روی می کردیم و خرمشهر را آزاد می کردیم. وضعیت اینگونه بود.
27219
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1903597